من از " اکس مسلمان " گریزانم!

" اسم سازمان ما شورای مرکزی اکس مسلمان هست∙ بخاطر اینکه شورای مرکزی مسلمانان در آلمان خیلی فعال  بود و خیلی نفوذ داشت∙ کار میکرد و توی دولت نفوذ داشت∙ ما این اسم را انتخاب کردیم∙"
آنچه که در سطور فوق آمده عین صحبتهای رفیق مینا احدی در جلسه روزجمعه پانزدهم ژوئن      در پلتاک است∙
ملاحظه فرمودید؟!  این همه ی دلیلی است که ایشان " اکس مسلم " را به عنوان اسم سازمانی که کمپین را هدایت میکند انتخاب کردند∙ فرقی نمیکند٬ شاید هم در مشورت با فعالین دیگر عرصه این کمپین  این اسم را انتخاب کردند! البته رفیق مینا احدی اصرار دارد تا توضیح بدهد که اسم کمپین " من از مذهب رویگردانم " است و اسم سازمان " شورای مرکزی اکس مسلم " !
مثل اینکه دوزاریِ ما کج بود٬ نیافتاد و نگرفته بودیم که کمپین و سازمان دو چیزمتفاوتند و هر یک از آنها مستقلاً کار خاص خودش را میکند!  رفیق تقوایی هم لابد اشتباه میکند و در طول صحبتهایش حد اقل دو بار کمپین را کمپین " اکس مسلم " معرفی میکند!
رفیق احدی در ادامه میگوید٬ " تنها شرط عضویت در این سازمان این است که طرف بگوید که من آته ایست هستم∙ ∙∙   ما دو نوع عضو داریم٬ اعضای رسمی و غیر رسمی∙ یک حالت اینطوری دارد اساسنامه ما∙ آنهاییکه دست از اسلام کشیدند جزو سلسله مراتب مسئولین این سازمان میشوند و بقیه با ما کار میکنند∙ "
اگر یک کادر از اسلام دست نکشیدۀ حزب شما مثلاً در یک خانواده منتسب به زرتشتی متولد شده باشد و موقع تولد کسی در گوشش اذان نخوانده باشد نمیتواند عضو رسمی سازمان شما باشد؟! عجب!  لابد جزو آته ایستهای غیر رسمی ثبت نامش میکنید∙
لطفاً این اساسنامه سازمانتان را جایی درج کنید " مدعیان " همه ببینند دیگر چه چیزهایی تویش نوشته!
حال ببینیم این آدمی که هرگز توی عمرش مسلمان نبوده چگونه میتواند عضو رسمی سازمان مزبور بشود! اگر این شخص زن باشد کارش راحت تر است∙ میرود پیش یک ملای اسلامی٬ اشهدُ ان لا اله الی الله می گوید و یک شب در مسجد مسلمانان میخوابد٬ یک چند رکعت نماز هم میخواند و همان فردا صبح علی الطلوع دست از اسلام میکشد و میرود خودش را کاندیدای عضویت رسمی سازمان اکس مسلمان میکند∙ منتها اگر مرد بود٬ کارش کمی مشکلتر است∙ علاوه بر همه این کارها باید برود ختنه هم بشود∙ بدون ختنه شدن که نمی تواند اکس مسلمان بودنش را ثابت کند! با این حساب میبینید که ملا و مسجد هم گاهی به درد این جور امورات میخورد! در نظر بگیرید اگر این همه آدمهای هرگز مسلمان نبوده در اروپا بخواهند عضو رسمی سازمان اکس مسلمان بشوند٬ حسابی کار ملاها و مساجد و مراکز اسلامی در سراسر اروپا سکّه خواهد شد!
رفیق تقوایی هم در جلسه مزبور در دفاع از کمپین " اکس مسلمان " صحبتهایی داشته اند که  پرداختن به همه جنبه های اظهارات ایشان را به فرصت دیگری موکول میکنم∙ اینجا  مختصراً
به یکی دو نکته در آن اشاره میکنم∙
ایشان می گوید٬ "  از این نظر (  کمپین اکس مسلمان ) شبیه جنبش    out of closet ٬ گی هاست ( gays )∙ ∙∙∙∙ و آنهم شبیه همین بود∙ شخصیتهای معروفی که تا آنموقع شرمشان می شد٬ نمی گفتند٬ تابو بود٬ نمی توانستی بگویی من گی هستم∙ یک روز آمد(ند) التون جان٬ فلان فوتبالیست٬∙ ∙ ∙ فلان هنرپیشه٬ ∙ ∙ ∙  آمد گفت من گی هستم و حق دارم مثل شما زندگی کنم و هیچکس حق ندارد به طرفم گوجه فرنگی پرتاب کند٬ هیچکس حق ندارد مذمومم کند٬ حقوقم را زیر پا بگذارد و ∙∙∙∙∙"
خب٬ شمای کمونیست بفرما برو از این امر خصوصی زندگی او که کسی اجازه ندارد برای او  یا هرانسان دیگری تعیین کند چگونه روابط و رفتارجنسی اش را تنظیم کند٬ حمایت کن∙  میروید یک سازمان درست میکنید و یا یک کمپین راه می اندازید و اسمش را میگذارید " سازمان هتروسکشوالهای سابق " ؟  یا میروید خودتان را گی معرفی میکنید؟! یا سازمان درست میکنید و اسمش رامیگذارید٬  " out of closet gays organization  " ؟ شما چرا پلاکارد التون جان راکه رویش نوشته٬    “ I’m gay and I want everybody to know that ”
از دستش میگیری و حمل میکنی؟!
تمام صحبتها و همه مدارک موجود نشان میدهد و خودتان نیز اصرار دارید تا نشان بدهید که رفیق مینا احدی کمونیست نقش منحصربفرد ی در انتخاب این اسم و پیام روشن این اسم برای این کمپین داشته است∙ گیریم که عده ای از اسلام دست کشیده٬ دوست داشته باشند خودشان را اکس مسلمان خطاب کنند و عکس و تفصیلاتشان را در نشریات چاپ کنند∙ شما چرا در حمایت از آنان میروید اکس مسلمان میشوید و به این اسم سازمان درست میکنید؟!
رفیق تقوایی چند بار از سلمان رشدی نام میبَرد و در دفاع از او که رمانی علیه محمد نوشته است صحبت میکند و اصرار دارد بما بیاموزد که چگونه این کمپین از او دفاع میکند∙
رفیق عزیز٬ خب بروید از کارش که همان "حق نوشتن رمان ضد محمد" است دفاع کنید∙ به قول خودتان این حق اوست که بتواند رمان ضد محمد بنویسد∙ شمای کمونیست چه دلیلی دارد بنام "اکس مسلمان" بروید از او دفاع کنید و یا اسم "اکس مسلمان " روی او بگذارید؟!
عواقب یک کمپین موفق و یک سیاست معوج!
به لحاظ گستردگی و پوشش خبری و رسانه ای این کمپین موفق بوده است و بسیار هم موفق بوده است و علیه اسلام و اسلام سیاسی بطور اعم و جمهوری اسلامی بطوراخص هم بوده است∙ بدین لحاظ این یکی ازموفق ترین کمپینهای حزب کمونیست کارگری ایران بوده است∙ واقعیت
گستردگی ابعادو  پوشش تبلیغاتی این کمپین را به هیچ عنوان نمیتوان کتمان کرد∙
منتها هر چه این کمپین موفق تر جلوه میکند اصرار شما در دفاع از اسم آن هم بیشتر میشود∙ پاسخ منتقد را با عرصه هایی که کمپین تاخته و فتح کرده میدهید∙ مجبورمی شوید صد جور توجیه برای این " طوق لعنت " دست و پا کنید∙ مجبور می شوید هر منتقدی را " مدعی " و " طرفدار حسن نصرالله "٬  " مبصر " و یا با القاب ناپسند دیگر خطاب کنید∙
شما اگر بفرض کمونیست بودتان را هم در عرصه این کمپین به میان نمی کشیدید  و یک اسم مناسب و در خور که با کمونیسم منافات نداشت برای آن انتخاب میکردید٬ هیچگونه امرغیر مجازی برایتان نبود و هزار بار بهتر از این بود که هرکجا میروید کمونیست بودتان را با " اکس مسلمان" بودتان مترادف کنید∙ این دو با هم تفاوت شناسنامه ای دارند∙ البته میتوان گفت این هم برای خودش  یک نوع " کمونیسم " است٬ مثل انواع " کمونیسم " های دیگر∙ ولی دیگر این کمونیسم کارگری نیست∙
کار به جایی کشیده که کادرهای صاحب نام حزب بنام " اکس مسلمان " با عکس شان معرفی میشوند∙ "من از مذهب رویگردانم " کاملاً با " اکس مسلمان " مترادف تعریف میشود!
در عوضِ این کار٬ دست کم افرادی را به جامعه معرفی میکردید که تمایل داشتند اعلام کنند تحت تأثیر این کمپین معین از اسلام دست کشیده و آته ایست شده اند∙
فکر نمیکنید اتفاقاً همین موفقیت٬ بیشتر حزب کمونیست کارگری ایران را به طرف اتخاذ سیاستهایی ازاین دست برای موفقیتهای آتی سوق بدهد؟  کوتاه آمدن ( compromise ) بر سر پرنسیبهای سیاسی کمونیسم کارگری چه بسا عجالتاً موجبات حصول موفقیتهایی را هم برای حزبی که مجاز به دادن هیچگونه تخفیفی در تعریف مواضع پایه ایش نیست٬ فراهم بیاورد∙
بر مبنای این سیاست معوج میتوان " راسیست سابق " ٬ " فاشیست سابق " و امثالهم را به هویت سیاسی و اجتماعی افراد تبدیل کرد∙
شاید اکنون دیگر نتوان اعوجاج سیاسی جا افتاده این کمپین را برطرف کرد∙ برای کسب پیروزیهای بیشتر باید پیه " اکس مسلمان" را به خود مالید∙ باید حبّش را قورت داد∙ وقتی حزبی سیاستی را پیش گرفت و به خصوص وقتی کارش یک مقداری گرفت٬ دیگر رها کردن سیاست پیش برنده آن دشوار است∙
البته میتوان امیدوار بود که حزب کمونیست کارگری ایران برای پیشبرد فعالیتها و کمپینهای آتی اش مجبور نشود پرنسیبهای تخطی ناپذیر و سلامت سیاسی اش را به مخاطره بیفکند∙ با همه این تفاصیل من فکر میکنم از حزب کمونیست کارگری ایران ساخته است که اجازه ندهد این چنین چیزی در آینده الگوی کار و فعالیتش شود∙